دست از طلب ندارم تا کام من برآید[گل]یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر [گل]کز آتش درونم دود از کفن برآید بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران[گل] بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش[گل]نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم [گل]خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان [گل] هر جا که نام حافظ در انجمن برآید
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/04/26 - 01:16